مطالب حاوی کلمه کلیدی فکر:
بر روی کاسه توالت نشسته و مشغول جیش کردن بودم. در حالی که صورتم به سمت دست راستم بود که برای حفظ تعادل شیر آب را گرفته بود، ذهنم اما درگیر مسأله عم
یکی از مسائل عجیبی که برای من وجود داره، درک مسأله “من” هست. چی باعث شده که “من” بوجود بیام و این همه احساس و خاطرات برای من شکل بگیره؟ کل “من” فقط
ساختمان ده طبقه ما آتش گرفته بود. طبقه اول به خاطر بازیگوشی نگار، دختربچه خردسالی که در خانه مانده بود و شیر گاز را باز گذاشته بود، آتش گرفته بود.
من صاحب یک بار (مشروب فروشی) کوچک در یکی از شهرهای کوچک آمریکا هستم. به جز شبهای عید و مراسمهای خاص که کمی اینجا شلوغ میشود، تعداد مشتریهای دائ
داشتم به شخصی به نام هومن فکر میکردم. او در تخیل من زندگی میکرد و انسان بسیار از خودگذشتهای بود. حدود سی سال سن داشت و همیشه تا جایی که میتوانس