تقارن

امیر مومنیان
دوشنبه، 25 تیر 97
داستان
تقارن قرینه OCD فکر

بر روی کاسه توالت نشسته و مشغول جیش کردن بودم. در حالی که صورتم به سمت دست راستم بود که برای حفظ تعادل شیر آب را گرفته بود، ذهنم اما درگیر مسأله عمیق‌تری بود؛ این‌که چرا دست‌شویی‌ها را قرینه نمی‌سازند تا بتوانیم دست چپ را هم از چیزی آویزان کنیم؟

ادامه مطلب

بی‌آرتی

امیر مومنیان
دوشنبه، 04 دی 96
داستان
اتوبوس بی‌آرتی

توی اتوبوس بی‌آرتی روی صندلی منتظر نشسته بودم. همه صندلی‌های دیگه پر شده بودن و دیگه کم‌کم موقع رفتن اتوبوس بود. بیرون اتوبوس هم یه صف که منتظر اومدن اتوبوس بعدی بودن شکل گرفته بود. همون لحظه یه پیرمرد عصاش رو به در زد و بلند گفت یا الله. معمولا کسایی که عجله دارن حاضر به سرپا وایستادن توی اتوبوس سرصبح می‌شن، اما پیرمرد که به سختی از پله بالا اومده بود، به نظر نمی‌رسید که مقصدش جلسه نشست با مدیران بانک‌های مهم کشور درباره تصمیم‌گیری درباره بیت‌کوئین باشه.

ادامه مطلب

من

امیر مومنیان
شنبه، 14 مرداد 96
روزمره
فکر هیچ زندگی

یکی از مسائل عجیبی که برای من وجود داره، درک مسأله “من” هست. چی باعث شده که “من” بوجود بیام و این همه احساس و خاطرات برای من شکل بگیره؟ کل “من” فقط شامل همین اندام فیزیکی میشه؟ یا یه بخش فرازمینی به اسم روح توی شکل‌گیری “من” شده؟

ادامه مطلب

تتلو

امیر مومنیان
دوشنبه، 02 مرداد 96
روزمره
تتلو موسیقی

چند وقتیه که توی فضای مجازی و تو ماشین‌ها و بحث‌های خونوادگی، اسم و آهنگ‌های تتلو زیاد شنیده میشن. موضوع بحث‌ها معمولا علت معروفیت زیاد اونه و خیلی‌ها متشنج از اینکه چرا مردم واقعا به این مزخرفات گوش می‌دن؟ (پ.ن: کاش می‌نوشتم امیر حسن مقصدلو که حس نزدیک بودن به مافیا و باورپذیری به مخاطب القا کنم)

ادامه مطلب